- یک روزه
- بمقدار یک روز باندازه یکروز
معنی یک روزه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ویژگی کسی یا چیزی که یک رو دارد، کنایه از بالکل، کلاً، همگی
کنایه از یک سره، کنایه از متفقاً، به اتفاق، کنایه از ساده، بی ریا، کنایه از صریح، آشکار
کنایه از یک سره، کنایه از متفقاً، به اتفاق، کنایه از ساده، بی ریا، کنایه از صریح، آشکار
صمیمی بی نفاق: یک رویه دوستم من و کم حرص مادحم هم راست در خلاام و هم پاک در ملا. (مسعودسعد)، متفق بی خلاف: چه ظالمان مکار چون هم پشت شوند و دست در دست دهند و یک رویه قصد کسی کنند زود ظفر یابند، صریح نص بی تاویل: وزبهر آنک رسول (علیه السلام) میانجی بود میان عالم لطیف و میان عالم کثیف که سخن او از خدای بخلق یک رویه نشایست بودن بهریرا ازاو محکم واجب آمد، پشت وروی یکی مقابل دو رویه: اطلس یکرویه. صمیمی و یکرو شدن، سر و صورت گرفتن منظم گشتن، متفق شدن بی خلاف گشتن
یک طرفه
همرنگ، یکرنگ، برابر، یکسان
دارای یک رنگ ویک قسم ویک جنس
چیزی که دارای یک کنج باشد
یک رو بودن
پشت سرهم پیاپی لاینقطع: اما تا آنجا که فعالیت همیشگی زن و مرد خانواده دود یک روند آشپزخانه حیاط پرگل و سبزه نشان میداد
یک روش بیک ترتیب
متفق و موافق
بختیار، سعادتمند
پیاپی و پشت سرهم
خوشبخت، سعادتمند
پشت سرهم پی درپی
مخلص صادق و بی نفاق که در حضور و غیبت نیک گوید، متفق، بی ریا و درست